گویند بگسلد چو به غایت رسید عشق


جانم گسست و عشق به غایت نمی رسد

گمره چنان شدست دلم با دهان تو


کس از کتاب صبر هدایت نمی رسد

به گذشت دوش زلف و رخت پیش چشم من


ماهی گذشت و شب به نهایت نمی رسد